کد مطلب:134069 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:119

این عوامل نهضت حسین را ایجاب کرد
تا اینجا ما علل و عوامل نهضت حسین علیه السلام انعقاد نطفه ی آن قدم به قدم تعقیب كردیم و به استناد شواهد قطعی و غیر قابل انكار روشن ساختیم كه چگونه قانون شكنی و تجاوز به اموال عمومی و ضرب و شتم و تبعید مردان خدا و صحابه ی گرامی پیغمبر و تسلط یافتن افراد آلوده به گناه و ستمگر بر اجتماع هر چند در گذشته پی ریزی شده بود، ولی در زمان عثمان صریحتر و بی پرده تر انجام گردید،چاپلوسان و فرصت طلبان، آنهائی كه هدفشان تنها تأمین خواسته ها و هوسهای خلیفه بود بیت المال و پستهای حیاتی كشور را در اختیار گرفتند.

معاویة كه از جانب عمر به استانداری شامات نصب شده بود با استفاده از وضع آشفته ی كشور بیش از پیش نیرومند گردید و قدرت اقتصادی و نظامی مهم و منظمی برای خویش بوجود آورد تا آهسته آهسته بصورت دژی نفوذ ناپذیری درآمد. فرزند بوسفیان كه قوی ترین عامل تباهی و


خطرناك ترین میراث فساد حكومت های گذشته بود سخت با امیرالمؤمنین علی علیه السلام به پیكار برخواست و سرانجام با هزاران نیرنگ و فریبكاری توانست در جنگ صفین خویش را از یك شكست حتمی و سقوط نجات بخشد و موقعیت خود را در نواحی شامات در برابر حكومت عدل علی علیه السلام محكم سازد و از آن پس همواره در صدد خرابكاری و ایجاد مشكلات در برابر حكومت علی (ع) بود تا هنگامی كه آن حضرت به درجه ی شهادت رسید و امام مجتبی علیه السلام مقام خلافت را در دست گرفت، ولی در عصر آن بزرگوار هم نیرنگها و حیله گریهای معاویه از یكطرف و مهمتر از آن- بی وفائی و عهدشكنیهای ارتشیان و یاران آن حضرت از سوی دیگر كار را بجائی رساند كه آن زاده ی رسول خدا بطور ضرورت با معاویه صلح كرد و در نتیجه حكومت اسلامی یكباره در اختیار فرزند هند قرار گرفت.

در این هنگام كه معاویه خویش را مسلط بر كار می دید برای آنكه بدون هیچ مشكل و رقیبی بتواند هر چه زودتر به هدفهای باطنی و ضد اسلامی خود برسد تصمیم گرفت حضرت حسن بن علی علیه السلام را مسموم سازد و به حیات این سلاله ی نبوت خاتمه بخشد، این نیت پلید هم بزودی عملی گردید فرزند دختر پیغمبر (ع) از جهان رخت بر بست، در این هنگام دیگر معاویه یكه تاز میدان شد و با شتاب هر چه بیشتر دست به انجام مقاصد درونی و پیاده كردن طرحهای پنهانی خویش زد، در اینجا قطعاً خوانندگان عزیز آنچه را كه ما در فصل مربوط به معاویه نگاشتیم بخاطر دارند، در آن


فصل بخوبی روشن ساختیم كه معاویه و دودمان وی نه تنها از ابتدا برای اسلام و معتقدات آسمانی آن هیچگونه احترامی در دل قائل نبودند و پذیرفتن آنها اسلام را تنها بخاطر ترس از شمشیر بوده است. بلكه فرزند بوسفیان با پیغمبر و دین آسمانی وی كینه ای زایل نشدنی در دل داشت تا آنجا كه صریحاً به مغیره گفته بود كه می خواهد نام پیغمبر را دفن كند و آن حضرت را از یاد مسلمین ببرد، معاویه می خواهد خلافت اصیل اسلامی را تبدیل به حكومت نژادی نماید و آن را بطور موروثی در خاندان بنی امیه حفظ كند، اكنون او مسلط بر همه چیز كشور گردیده و تمام منابع قدرت در اختیار وی قرار گرفته است.

فرزند بوسفیان پیش از آنكه فرصت را از دست بدهد به پیاده كردن طرحهای شیطانی و ضد اسلامی خود در نهایت حزم و احتیاط دست زد، ابتدا ناپاكان و سفله های اجتماع مانند زیاد بن ابیه را در استخدام خود درآورد و با دست خود این نمونه از مزدوران كثیف، انسان های امت و زبان های گویای ملت را ریشه كن ساخت و بقتل رساند آنگاه به كمك راویان بی ایمان و خطبای از خدا بی خبر به جعل احادیثی از پیغمبر اسلام در مدح خود و خاندان بنی امیه و عثمان پرداخت و آنها را بنام دین با دستگاه وسیع تبلیغاتی خود در بین مسلمین نشر داد سپس مبارزه ی خود را با علی (ع) و خاندان پاك آن حضرت شروع نمود.

دستور داد همگی علی را سب كنند و از آن بزرگوار بیزاری جویند اكنون باید برای جانشینی از خود فكری بیاندیشد و نقشه های موروثی ساختن


حكومت نیرومند اسلامی را عملی سازد.

تصمیم گفت فرزند شهوت پرست و عیاش خود یزید را به ولایتعهدی نصب كند و از اجتماع تیره بخت آنروز برای او بیعت بگیرد. اینكار هم طبق نقشه ی پیش بینی شده بسامان رسید و معاویه توانست پایه های حكومت یزید را بعد از خود با نیرنگ و تهدید و تطمیع و افترا و بالاخره پا بر جا سازد، با این حساب تا اینجا فرزند بوسفیان در همه ی كوششهائی كه برای رسیدن به هدفهای اصلی و باطنی خود انجام داد با موفقیت روبرو گشت اكنون معاویه در بستر مرگ است در حالیكه بنی امیه بطور كامل بر تمام منابع قدرت و بر سراسر كشور مسلطند و علی و خاندان پاك آن حضرت سخت مورد سب و لعن و انواع اهانت قرار دارند!!

اجتماع در مرحله ی بسیار حساسی قرار گرفته كه خطرناكتر از همه آنكه مسیر افكار و عقائد مسلمین به آسانی به وسیله س دستگاههای تبلیغاتی وسیع حكومت بنی امیه رهبری می شود و این دستگاه شیطانی بساده ترین وجه می تواند ناپاكان و اهرمنهای اجتماع را پاك و فرشته جلوه دهد و سمبلهای بزرگ انسانیت و پاكی را بی فضیلت و ناپاك معرفی نماید این دستگاه اهرمنی با كوشش هر چه بیشتر در راه انجام هدفها و آمال معاویه مشغول فعالیت است تا آنجا كه حسین بن علی علیهماالسلام در یك شرائط سخت و ناگوار جمعی از اصحاب و تابعین رسول خدای را جمع می كند و قسمتی از حقایق اصیل اعتقادی اسلام را در آنجا برمی شمرد ولی نكته ی مهم و تكان د هنده اینست كه می فرماید: «فانی اخاف أن یندرس الحق و یذهب....


«من این حقایق را می گویم زیرا می ترسم حق یكباره مندرس شود و نابود گردد».

آری معاویه با این نیرنگهای ابلیسی و حیله های شیطانی سنگر به سنگر خود را به هدفهای باطنیش یعنی انهدام اسلام و قدرت اسلامی و بوجود آوردن یك حكومت نیرومند نژادی بجای آن كه بطور موروثی در خاندانش باقی بماند نزدیك می كند اما مسئله مهم اینجاست كه معاویه در همه ی مراحل مراقب است تا با حفظ ظواهر بسیاری از مقررات دین و عدم تظاهر به مخالفت با اسلام هیچگونه بهانه ای بدست مخالفین خود و مخصوصاً بنی هاشم ندهد تا آنها از این راه نتوانند زمینه ی امت را برای یك قیام خدائی و سپس بهره برداری از آن آماده سازند.

فرزند بوسفیان اگر علی را سب می كند بنام دین و تحت عنوان حمایت از اسلام است!!! و خود در مقدمه ی لعن و سب بر بالای منبر می گوید: «اللهم ان ابوتراب ألحد فی دینك و صد عن سبییك... (!!!) او اگر مردم ساده دل و بی درك اجتماع را برای جنگ علیه علی ابن ابیطالب تحریك می كند تحت عنوان پشتیبانی از قرآن و دستورات و مقررات آسمانی است و به آن مردم تیره بخت می گوید «علی نماز نمی خواند»!!! از اینجاست كه می توان رمز مهم عدم نهضت حسین علیه السلام را در برابر معاویه و سكوت آن حضرت را در مقابل وی در مدت دهسال از هنگام شهادت امام دوم تا هنگام مرگ پسر بوسفیان بخوبی درك كرد.

آری معاویه هر عمل شیطانی كه انجام می دهد بنام دین و برای


دلسوزی از اسلام!!! است تا بتواند با یك پختگی و احتیاط كامل به هدفهای اصلی خویش نزدیك گردد.